امید دلها

برف جامانده!!!

پسر دوست داشتنی مامانی، ما فکر میکردیم دیگه امسال برف نمیاد ولی هوای کرمان شگفت زدمون کرد و برف اومد صبح ساعت 4 صبح بیدار شدم دیدم بیرون سفیدتر از همیشه اس با چشم های خواب آلوده بیشتر دقت کردم دیدم نه.... واقعا برفه ....صبح که از خواب بیدار شدی سریع بردمت جلوی پنجره و بازم متعجب نگاه کردی و لباس پوشیدیم و ایندفعه دوربین رو یادم نرفت با همسایه هامون رفتیم پایین بلوک و برف بازی....همه بچه های بلوکمون اومده بودن اول شما دلت نمیخواست بزارمت پایین ولی بعدش که بقیه بچه ها رو دیدی راضی شدی ولی به آدم برفی تکیه داده بودی و زیاد جابه جا نمیشدی خلاصه چند تا عکس از اون موقع و ساعت ازت گرفتم که ....ببین شب هم با...
28 اسفند 1393

کارها و شیطنت ها!!!!!

میوه ی دلم،لحظه های قشنگی از زندگی سه نفرمون رو داریم ورق میزنیم حیفم اومد که ثبت نشه و سعی کردم تو این مدت یه عکاس باشم البته از یه سری شیطنت هات نمیشد عکس بگیرم خوب از یه روز زیبا و جمعه که هوا خوب بود و ما پسری رو بردیم پارک محلمون شروع میکنم همیشه با انگشتت کاری رو که میخوای برات انجام بدیم نشون میدی ،الانم دارین دستور میفرمایین که تاب بازی بسه منو ببرین کنار فواره های آب تو راه برگشت هم حسابی خسته شده بودی و خوابیدی زمستون امسال که مثل پارسال نبود ولی یه روز برف اومد و ما هم زیاد ازش عکس نداریم همون روز برفی صبح که از خواب بیدار شدی و من از پشت پنجره برفها رو بهت نشون دادم دستت رو بردی جلو و گفتی إإإإ...
13 اسفند 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امید دلها می باشد