برف جامانده!!!
پسر دوست داشتنی مامانی، ما فکر میکردیم دیگه امسال برف نمیاد ولی هوای کرمان شگفت زدمون کرد و برف اومد صبح ساعت 4 صبح بیدار شدم دیدم بیرون سفیدتر از همیشه اس با چشم های خواب آلوده بیشتر دقت کردم دیدم نه.... واقعا برفه ....صبح که از خواب بیدار شدی سریع بردمت جلوی پنجره و بازم متعجب نگاه کردی و لباس پوشیدیم و ایندفعه دوربین رو یادم نرفت با همسایه هامون رفتیم پایین بلوک و برف بازی....همه بچه های بلوکمون اومده بودن اول شما دلت نمیخواست بزارمت پایین ولی بعدش که بقیه بچه ها رو دیدی راضی شدی ولی به آدم برفی تکیه داده بودی و زیاد جابه جا نمیشدی خلاصه چند تا عکس از اون موقع و ساعت ازت گرفتم که ....ببین شب هم با...
نویسنده :
مامان و بابا
0:10